پس از پایان جنگ سه‌جانبه‌ی سازمانی، آنگو ساکاگوچی، یک مقام دولتی، رویدادی را به یاد می‌آورد که سال‌ها پیش، پس از مرگ رئیس سابق مافیای بندر رخ داد. در آن زمان، اوسامو دازای که هنوز یک تازه‌وارد بود، مأمور تحقیق درباره‌ی شایعات مربوط به یک انفجار مرموز شد—انفجاری که سال‌ها پیش بخش‌هایی از شهر را نابود کرده بود و احتمالاً به بازگشت غیرمنتظره‌ی رئیس پیشین مافیا مرتبط بود. به دلیل شرایطی خارج از کنترلش، دازای مجبور می‌شود با چویا ناکاهارا، رهبر بااستعداد اما تندخو و عجول قبیله‌ی رقیب به نام "شیپ"، همکاری کند تا حقیقت این پرونده را کشف کند و پرده از افسانه‌ی آراهاباکی—خدای آتش که ممکن است کلید حل این معما باشد—بردارد. در همین حال، در زمان حال، آژانس کارآگاهی مسلح دوباره به روال عادی کارهای خود بازگشته است. اما این آرامش چندان دوام نخواهد داشت، زیرا دشمنان قدیمی و جدید در حال گردآوری نیروهای خود برای رویارویی دیگری هستند.